info@ranasoleimani.se
مترجم رونک شوانی
Under lördagen var det dags för årets utdelning av Sollentuna kommuns utmärkelser och stipendier inom kultur och fritid. Vid en ceremoni på Edsbergs slott hyllades årets mottagare för sina insatser.
.این داستان کوتاه از کتاب «لورکا در خیابان فرشته» چاپ نشر افراز برداشته شده است.
چکیده
این داستان چهار صفحهای در باره رابطهی زن و مردی بینام در یک شرکت بینام در شهری بینام است. آنها روی کاناپهای زیر یک ملافه دراز کشیدهاند و با هم گفتگو میکنند. ظاهرا در این شرکت با هم آشنا شده اند. البته زن دیگر در آن شرکت کار نمیکند، ولی مرد هنوز شاغل است و ظاهرا صاحب شرکت است.
.Rana Soleimanis författarskap visar prov på mod genom hennes val av helt olika teman i sina romaner, med en mångfald av ämnen. Den realistiska romanen "Khansh", som ibland antar surrealiska former, berättar om generations- och kulturskillnader som leder till fördomar i samhället, särskilt de traditionstunga.
Författaren undersöker tankar, känslor, sociala problem och psykiska smärtor hos transpersoner eller könsövergripande personer i det iranska samhället. Det bör sägas att Soleimani, trots vissa svårigheter, har varit mycket framgångsrik i detta arbete.
گوناگونیِ درونمایهها در رمانهای رعنا سلیمانی، حکایت از شهامت نویسنده در انتخاب درونمایههایی کاملن متفاوت در رمانهایش دارد. رمان رئالیستی خِنِش، که در مواردی شکل سوررئالیستی هم به خود میگیرد، حکایت از اختلاف نسلها و سنّتها و در پیآمد آن، پیش قضاوتها در میان انسانها و بخصوص در میان مردمان کشورهای به اصطلاح جهان سوّم و بویژه سنّتی دارد. نویسنده در این رمان، تلاش میکند ما را با گوشهای از افکار، روحیات، مشکلات اجتماعی و دردهای روانیِ تراجنسیتیها یا ترنسجندرها در جامعه ایران آشنا کند. باید گفت سلیمانی، علیرغم برخی موارد، در این کار بسیار موفق بوده است.
”Iran är namnet på en kvinna som varje dag lidelsefullt sjunger en klagosång över sina barn.” Så ser verkligheten ut i ett land där regimen systematiskt dödar våra barn, skriver författaren Rana Soleimani som lever i exil i Sverige.
”رعنا سلیمانی داستاننویس ایرانی ساکن سوئد در روزهای گذشته جایزه بزرگ فرهنگی شهرداری منطقه سولنتونا در استکهلم را به خاطر فعالیتهای ادبیاش در زمینه مسائل اجتماعی و به ویژه آگاهی رساندن در رابطه با تبعیض نژادی و جنسیتی را دریافت کرد. در مارس ۲۰۲۲ از همین نویسنده در بلژیک به عنوان یکی از زنان تاثیرگذار تقدیر شده بود. رعنا سلیمانی این جایزه را به کلیه زنانی «که در سراسر جهان در مقابل نابرابری و ستم ایستادهاند» تقدیم کرد.
Hennes första roman ansågs kontroversiell och fick inte publiceras i Iran. Sedan dess har Rana Soleimani flyttat till Sverige och Helenelund. Nu har hon tilldelats Sollentuna kommuns stora kulturpris.
Nu delar Sollentuna kommun ut sammanlagt 115 000 kr i stipendier för prestationer och initiativ inom kultur- och fritidsområdet. Det stora kulturpriset går till exilförfattaren och sollentunabon Rana Soleimani.
KRÖNIKA. I år har den 8 mars en särskild betydelse för oss iranska kvinnor. För idag är det sex månader sedan revolutionen i Iran startades med slagorden: Kvinna, Liv, Frihet. Det skriver författaren Rana Soleimani.
Ett nytt liv med frihet och mänskliga rättigheter står för dörren för det iranska folket och kvinnorna. Det tror och hoppas författaren Rana Soleimani som lever i exil i Sverige. Hon är aktuell med sin första bok översatt till svenska – om fyra dödsdömda kvinnor i Evinfängelset.
– Situationen är så hemsk att det inte finns något kvar att förlora, säger hon.
ue signifie être une femme aujourd’hui en Iran ? Quelle place occupe-t-elle dans une société régie depuis plus de quatre décennies par une théocratie totalitaire exclusivement masculine ? Quelles sont les raisons de la colère qui a embrasé le pays depuis le 16 septembre 2022, le jour où la jeune Mahsa Jina Amini a succombé aux coups de la police des mœurs ?
À l’invitation de Sorour Kasmaï, douze autrices iraniennes racontent dans ce recueil, sous des formes diverses, ce qu’évoquent pour elles les trois mots qui résonnent depuis : FEMME, VIE, LIBERTÉ.
What opportunities and challenges do women on the move face? Why is it important that we listen and learn about women's migration experiences? On Sunday 27 August, Aftab Cultural Organization and Dialogue Forum invites you to a conversation with Iranian author Rana Soleimani about women and migration. The event will be held in Farsi and admission is free.
Rana Soleimani is an Iranian writer living in Stockholm. She left Iran in 2014 and has not had the opportunity to visit her home country since then.'
Mrs. Soleimani, how would you present yourself?
I am Rana Soleimani, a writer living in Stockholm. Since I left Iran in 2014, I have not returned to my country.
Since childhood, I always dreamed of becoming a writer. I studied economics at the university, but later due to my great interest in literature, I was able to become a member of the Iranian Literature Center.
The death on September 16 of Mahsa Amini, a 22-year-old Iranian Kurdish woman, in the custody of Iran’s so-called morality police for allegedly violating the country’s ultra-conservative dress code, sparked massive anti-government demonstrations.
نویسنده رمان «یک روز با هفتهزار سالگان» در گفتوگو با زمانه از اصالت تجربه در ادبیات، مشکلات زن مهاجر ایرانی، دشواریهای حرفه پرستاری و ضرورت سادگی در زبان و بیان ادبی سخن میگوید.
رعنا سلیمانی نویسندهی مهاجر ایرانی، متولد ۱۴ اسفند ۱۳۵۴ در تهران است که در سوئد زندگی میکند. اونویسندهی کتابهایی چون سندروم اولیس، زندهباد زندگی، یک روز با هفتهزار سالگان،مجموعه داستان لورکا در خیابان فرشته، می دونستی و تازهترین اثر او رمان خَنش است.
گفتوگوی پیش رو توسط علیرضا حسامی با رعنا سلیمانی در تاریخ تیرماه ۱۴۰۲ انجام گرفته که در پی میخوانید
رمان «زندهباد زندگی» نوشته رعنا سلیمانی نمودگاری است از همۀ زنان ایران با قلمی توانا و جذاب، و نگاهی تیزبین از نویسندهای که خود زنی است رشدونمویافته در همین جامعه با همۀ نابرابریهای آن، بهویژه نابرابریهای جنسیتی.
«زنده باد زندگی» روایتی است تراژیک از زندگی چهار زن با هدف بازنمایی وضعیت زنان جامعه امروز ایران که با بهرهمندی از تکنیکهای روایی مدرن مثل راوی مرکب و چرخش در زاویهی دید، تداعی، سیلان ذهن و بهویژه گفتار درونی، نمایشگر تنهایی عمیق شخصیتهای اصلی خود است که در بنبست لاینحل زندگیشان هر کدام با جرمی متفاوت در زندان بهسر میبرند و با امید برای رسیدن به آزادی انتظار میکشند.
زنده باد زندگی» نوشته رعنا سلیمانی روایتی است تراژیک از زندگی چهار زن زندانی در زندان اوین. وقایع رمان در یک شبانهروز اتفاق میافتد: از یک صبح که زندانیان از خواب بیدار میشوند تا روز بعد پیش از طلوع آفتاب که زمانی است معین و خاص برای اجرای حکم محکومان به اعدام.
فسانه های کهن آمده است که آدمیان ، در آغاز هر کدام هم نر بوده اند، هم ماده، و هم بسی قدرتمند؛هر فرد چهاردست، چهارپا و دو اندام زادآوری داشته است. زئوس دستور می دهد برای کاهش توان آدمیان، آنها را به دو نیم کنند. از آن روز آدمی پیوسته در پی نیمه ی گمشده خود می گردد. (ضیافت افلاطون)
رمان «زندهباد زندگی!» نمودگاری است از همۀ زنان ایران با قلمی توانا و جذاب، و نگاهی تیزبین از نویسندهای که خود زنی است رشدونمویافته در همین جامعه با همۀ نابرابریهای آن، بهویژه نابرابریهای جنسیتی آن.موضوع کتاب روایتی است مدرن و تراژیک از زندگی چهار زن با هدف بازنمایی وضعیت زنان جامعه امروز ایران؛ که با بهرهمندی از تکنیکهای روایی مدرن مثل راوی مرکب و چرخش در زاویهی دید، تداعی، سیلان ذهن و بهویژه گفتار درونی، نمایشگر تنهایی عمیق شخصیتهای اصلی خود است که در بنبست لاینحل زندگیشان هر کدام با جرمی متفاوت در زندان بهسر میبرند و باامید برای رسیدن به آزادی انتظار میکشند
وقتدر رمان «سندروم اولیس»، نوشتهٔ رعنا سلیمانی، بهکَرات میتوان نشانگان بهکاررفته در این اسطورهٔ یونانی- یعنی سرگشتگی، آوارگی، آب و دریا – را مشاهده کرد.
داستان با تصویر پلی چوبی بر روی یک دریاچه آغاز میشود، درحالیکه راوی در آرامش محض روی آن دراز کشیده و حدیث نفس میکند و در نهایت، پس از دوازده فصل، در کنار همان دریاچه به پایان میرسد؛ حرکتی دوّار از آب به آب که با کاربرد واژهٔ سلام به پایان میرسد! در میانهٔ این حرکت، خواننده از طریق واگویههای نینا با سرگذشت او آشنا میشود؛ سرگذشتی که دیدار با مرد کالسکهای در کنار دریاچه بهانهٔ روایت آن شده است.
مهاجرت و دنیای برساختهی حاصل از آن همیشه جاذبه زیادی برای نویسندگان و به طور اعم هنرمندان داشته است و خواهد داشت و چنین تمی علیالخصوص که با نوستالژی – این احساس یاسآور و در همان حال شیرین – قرابت عمیقی دارد، دستمایه آفرینش بسیاری از شاهکارهای ادبیات معاصر بوده است. وضعیت ”ناکجا”یی که مهاجر و خصوصا مهاجر جبری تجربه میکند چنان تاثیر عمیقی بر فرد تحمیل میکند که عملا تجربه زیستیاش را به ماقبل و مابعد مهاجرت تقسیم میکند و تقریبا هیچ نویسندهای را سراغ نداریم که با این وضعیت دست به گریبان شده باشد و در آثارش منعکس نشده باشد و یا اثری با این پسزمینه و موضوع خلق نکرده باشد.